۳. توانایی تشخیص خوب از بد (رکن روانی)
رکن روانی یکی از ارکان اساسی مسئولیت جزایی است که به قابلیت فرد در تشخیص درست از نادرست و درک معنای عمل خود اشاره دارد. این رکن بهویژه از این جهت اهمیت دارد که تأثیر عمدهای در تعیین مسئولیت فرد در برابر عمل مجرمانه دارد. به عبارت دیگر، برای اینکه فردی مسئول جرم شناخته شود، باید توانایی تمیز خوب از بد را داشته باشد و بتواند نتایج و عواقب عمل خود را درک کند.
توانایی تشخیص خوب از بد به عوامل مختلفی بستگی دارد که بهطور مستقیم بر وضعیت روانی فرد تأثیر میگذارند. هوش، بلوغ ذهنی، آگاهی از رفتارها و تاثیرات آنها، و وضعیت روانی فرد در زمان ارتکاب جرم از جمله این عوامل هستند. اگر فردی در اثر مشکلات روانی یا شرایط خاص نتواند مفهوم اعمال خود را درک کند، مسئولیت جزایی او به شدت محدود میشود یا از بین میرود.
عوامل مؤثر در رکن روانی
1.جنون:
فرد مجنون به دلیل عدم توانایی در تشخیص خوب از بد، از مسئولیت جزایی معاف است. به عبارت دیگر، مجنون در زمان ارتکاب جرم، قادر به درک عواقب عمل خود نبوده و بنابراین مسئول شناخته نمیشود.
2.صغرسن:
کودکان به دلیل سن پایین و عدم بلوغ ذهنی نمیتوانند کاملاً تشخیص دهند که عمل آنها جرم است یا خیر. به همین دلیل، مسئولیت جزایی کودکانی که هنوز به حد بلوغ نرسیدهاند، مورد استثنا قرار میگیرد و مجازاتهای خاصی برای آنها در نظر گرفته میشود.
3.مجبوریت و اکراه:
مجبوریت و اکراه یکی از عوامل موثر در رکن روانی هستند که در آنها فرد تحت فشارهای شدید یا تهدیدات قرار میگیرد و این شرایط باعث میشود تا اختیار و آزادی اراده او در ارتکاب جرم محدود شود. در این موارد، فرد ممکن است دست به عمل مجرمانهای بزند که در شرایط عادی نمیزد، اما تحت تأثیر فشار و تهدیدات خارجی، به این کار مجبور میشود. قانونگذار این وضعیتها را به عنوان مقصر بودن کامل برای فرد نمیپذیرد و مسئولیت جزایی فرد را کاهش میدهد یا به کلی از بین میبرد.
به دلیل اینکه در عمل، بهویژه در مواردی که متهمان به منظور فرار از مسئولیت جزایی خود به سارنوال دلایلی مجبوریت و اکراه را ارائه میدهند، بنابراین ضروری است که مفاهیم مجبوریت و اکراه بهطور واضحتر و دقیقتر بیان شوند.
الف:) مجبوریت: مجبوریت به شرایطی اطلاق میشود که فرد بیاختیار و تحت تأثیر نیروهای خارجی مانند تهدید به مرگ یا آسیب جانی شدید مجبور به ارتکاب جرم میشود. در این وضعیت، فرد ممکن است کاملاً از انجام عمل مجرمانه خود بیاراده باشد و صرفاً برای حفظ جان یا سلامتی خود یا عزیزانش دست به ارتکاب جرم بزند. در واقع، فرد در حالت مجبوریت به حدی تحت فشار است که آگاهی از عواقب عمل خود را از دست میدهد و از نظر روانی نمیتواند به طور آزادانه و مختارانه تصمیم بگیرد.
برای مثال، فردی که تحت تهدید یک قاتل مجبور به سرقت از بانک یا کشتن کسی میشود تا جان خود یا خانوادهاش را نجات دهد، به دلیل اجبار شرایط و از بین رفتن آزادی اراده او، ممکن است از مسئولیت جزایی معاف شود یا حداقل مسئولیت او کاهش یابد.
ب) اکراه: اکراه نیز مشابه با مجبوریت است، با این تفاوت که فرد تحت تهدید روانی یا فشار بیرونی قرار میگیرد که از وی میخواهد به انجام عملی دست بزند که برخلاف میل باطنی او است. اکراه معمولاً در شرایطی رخ میدهد که تهدیدها به گونهای اعمال میشود که فرد نمیتواند بهطور طبیعی و آزادانه تصمیم بگیرد.
اکراه ممکن است در زمینههای مختلفی از جمله تهدید به قتل، تهدید به آسیب جانی، آسیب به شهرت یا عزت نفس فرد رخ دهد. در چنین شرایطی، فرد میتواند در وضعیت روانی قرار گیرد که عمل مجرمانهای را انجام دهد که در شرایط عادی هرگز مرتکب آن نمیشد. با این حال، اگر تهدید و فشار به حدی نباشد که کاملاً آزادی اراده فرد را از بین ببرد، ممکن است میزان مسئولیت جزایی فرد کاهش یابد.
برای مثال، فردی که تحت تهدید به قتل مجبور به شهادت دروغ در دادگاه(محکمه) میشود، در این وضعیت ممکن است مسئولیت جزایی او کاهش یابد یا حتی معاف شود.
4.مستی و استعمال مواد مخدر:
مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی میتواند بر توانایی فرد در تشخیص خوب از بد تأثیر بگذارد. در برخی از موارد، فردی که در اثر مصرف این مواد به مرحلهای از اختلال ذهنی رسیده باشد، ممکن است درک دقیقی از عواقب جرم نداشته باشد.
اهمیت رکن روانی در حقوق جزا
رکن روانی بهویژه در تعیین مسئولیت جزایی و انواع مجازاتها نقش حیاتی ایفا میکند. برای مثال، جرمهای عمدی زمانی محقق میشوند که فرد با آگاهی کامل و اراده آزاد اقدام به ارتکاب عمل مجرمانه کند. اما در صورت فقدان توانایی تشخیص خوب از بد، فرد نمیتواند مسئولیت کامل اعمال خود را بپذیرد و در نتیجه، قانون باید از مسئولیت جزایی وی بکاهد.
این رکن همچنین در دفاعیات قانونی نقش مهمی دارد. به عنوان مثال، فردی که به دلیل بیماری روانی دست به جرم میزند، ممکن است از جنبه اخلاقی و حقوقی از مسئولیت جزایی معاف شود. بنابراین، توانایی تشخیص خوب از بد نهتنها برای تعیین مسئولیت، بلکه برای انتخاب مجازات و حتی نوع آن از اهمیت زیادی برخوردار است.
مثال: اگر کودکی پنجساله شیشهای را عمداً بشکند، به دلیل نداشتن قوه تمییز، مسئولیت جزایی متوجه او نخواهد بود.