گفتوگو: مسعود
اختیاری
گفتوگوی اختصاصی
با فوزیه کوفی، نمایندهی پشین مجلس نمایندگان و رهبر حزب موج تحول
بانو کوفی درود،
سپاسگزارم که فرصت گذاشتید. خوب است نگاهی کوتاه و گذرا داشته باشیم به مسیر
مبارازت و دستآوردهای ۱۸ سال
پسین زنان، آیا زنان باید در جای میبودند که اکنون هستند؟
کوفی: معمولن وقتی بحث زنان مطرح میشود، مقایسه میکنیم با دورهی طالبان، زیرا در دورهی طالبان نقطهی عطف بزرگ در زندگی زنان رقم خورد. ما در دورهی طالبان تمام حقوق و هویت انسانی خود را از دست داده و زیر سوال رفته بودیم. بنابرین؛ تمام مقایسهها پس از طالبان آغاز میشود؛ در حالی که تاریخ مبارزهای زنان منحصر به دورهی طالبان نیست.
فوزیه کوفی رهبر حزب موج تحول |
در گذشتهها هم
زنان فعال سیاسی و فعالان اجتماعی داشتیم و اتفاقن فکر میکنم وضعیت زنان قبل از
جنگهای داخلی و پیش از طالبان حداقل در کلان شهرها به لحاظ اجتماعی و موقعیت
دولتی بهتر بود. ما زنانی داشتیم در سطحهای کلیدی وزارتها. واضح است که تفاوت ۱۸ سال گذشته با دورهی طالبان بسیار زیاد است. پیشرفتهای صورت گرفته، اما
میتوانستیم نه تنها در بخش زنان که در هر بخش زندگی ما بهتر باشیم و از فرصتها
خوبتر استفاده کنیم. متأسفانه چنین نشد.
نهادهای مشخص دولتی
و غیر و دولتی نیز برای بهبود وضعیت زنان فعالیت داشتند و دارند، از نظر شما نقش
این نهادها چه بوده و چرا نتوانستند که در ۱۸ سال
استفادهی بهتر کنند؟
کوفی: وزارت امور زنان از ابتدای ایجاد یک اداره پالیسیساز
در نظر گرفته شده بود. در حالیکه خود اصطلاح مفکورهی پالیسی در افغانستان خیلی معروف
نیست. مردم افغانستان و به ویژه زنان علاقمند نیستند که چه پالیسیهای برای شان
ساخته میشود؛ آنها میخواهند بدانند که چه برنامههایی عملی شده و چه میشه که در
زندگی شان تغییر بیاورد. تغییراتی که در زندگی شان قابل دید و لمس باشد.
برای وزارت امور
زنان حدود یک میلیون دالر بودجه در نظر میگیرند. این وزارت همیشه حیثیت کلک ششم
را در حکومت داشته، زمانیکه ریاست کمیسیون امور زنان و حقق بشر (مجلس نمایندگان)
را عهدهدار بودم، بارها تلاش کردم با رییس جمهور ملاقات کنم تا این اداره را از
پالیسیسازی بیرون شود. به ویژه در قسمت خانههای امن، نظارت از خانههای امن و در
قسمت کاریابی برای زنان در روستاها و وصل زنان کارآفرین به بازارهای ملی و منطقهای،
موفق نشدیم و این طرح عملی نشد.
نهادهای دیگری هم
به خصوص در قسمت آگاهیدهی برای زنان کار کرده است؛ اما مشکلات زنان، در کل
مشکلات افغانستان بسیار عمیق است و منحصر به یک اداره نمیشود. نادرست است که ما
انتظار داشته باشیم تنها وزارت زنان یا موسسههای که در بخش زنان کار میکنند،
مشکلات زنان را حل کنند. کمیسیون مستقل حقوق بشر هم یک نهاد بوده که میکانیزم
نظارتی داشته، از این لحاظ هم ضرورت است که باید باشد. ولی انتظار مردم بالاتر از
یک وزارت است. وقتی شما با کمیسیون حقوق بشر صحبت میکنید، میگویند که آنان گزارشها
را ثبت میکنند و با ادارههای حکومتی شریک میکنند. به نظرم با توجه به وضعیت اسفبار
حقوق بشری در افغانستان، این کافی نیست. انتظار مردم این است که کمیسیون حقوق بشر
گامهای عملیتری بردارد. ما در سطح پالیسی و قوانین شاید مشکل اندک داشته باشیم؛
اما در سطح عملیکردن پالیسیها و قوانین موفقیتهای زیادی نداریم. ارادهی جدی
برای تغییر وضعیت زنان در سطح رهبری حکومت وجود ندارد.
شما گفتید ارادهی
جدی برای تغییر وضعیت زنان در سطح رهبری حکومت وجود ندارد، چرا؟ به نظر تان مشکل
در کجاست؟
کوفی: چند بحث وجود دارد: یک؛ باور رهبران حکومت به زنان
ابزاریست. وقتی انتخابات و رأیدهی میرسد همه به زنان مراجعه میکنند و برنامههای
شان را به گونهای معرفی میکنند که زنان را کمک کند؛ اما وقتی که عملن شما میروید
همراه شان صحبت میکنید، واقعیت چنین نیست. مثلن: وقت بحث صلح مطرح شد، ما خواستیم
که زنان نیز سهم فعال و حضور گسترده داشته باشند، ۳۰ درصد برای زنان سهم داده شد؛ اما تعجبآور است که میگفتند ۳۰ درصد خانمها از کجا میشود؟ جالب است که هنوز این ذهنیت وجود دارد که ما
حتا ۴۰ خانم در سطح رهبری و تصمیم گیرنده باشد،
نداریم!
همچنان وقتیمیخواهیم
زنی در یک وزارتهای کلیدی معرفی شود، میگویند که این یک وزارت مردانه است. ما میفهمیم
که زنان نباید در وظایف معرفی شوند که بازدهی شان به اجتماع خوب نباشد و ظرفیت
زنان زیر پرسش برود. وقت یک زن توانایی لازم را برای مدیریت یک نهاد ندارد، نباید
به آن نهاد برده شود، اگر چنین شود بازهم استفادهی ابزاری صورت میگیرد. چون زنان
توانا و متجرب زیادی است که باید برای شان فرصت داده شود.
دوم؛ ما در شرایط
جنگی قرار داریم و در این وضعیت نقض حقوق زن و هم حقوق مرد آسان است. ما شاهد
بودیم که هر روز یک مورد نقض حقوق انسان بیرون میشود. مثل تجاوز، خشونت و حقتلفیها.
سوم؛ ما وابسته به
کمکهای بیرونی استیم. بیرونیها هم از افغانستان شناخت عمیق و دقیق ندارند. وقتی
آنها به افغانستان به میآیند، با کسانی ارتباط میگیرند که در کابل هستند و وضعیت
را هم آنچنان که باید نمینمایانند. خارجیها یک تصویر غیر واقعی را از افغانستان
دریافت میکنند. بنابراین؛ مطابق آن رفتار میکنند.
پروژههای که در
این عرصه راهاندازی میشود حیف و میل شده و خودکفایی اقتصادی را در پی ندارد.
مانند: پروموت؛ این پروژه بیش از۲۰۰ میلیون دالر بودجه
دارد، با این هزینه میشد کارهای بسیار خوبی برای زنان انجام داد. حتا فابریکههای
کاریابی ایجاد کرد که به خودکفایی زنان کمک میکرد. اگر زنان به لحاظ اقتصادی
خودکفا باشند، از لحاظ سیاسی، اجتماعی و خانوادگی هم خودکفا میشوند. تمام زنانی
که توانستند در عرصهی سیاست بیایند، یا در کارهای اجتماعی فعال باشند؛ زنانی
هستند که آنان درآمد اقتصادی خود شان داشتهاند.
بله، موارد را که
برشمردید خیلی مهم است. نقش اقتصاد و امنیت بسیار مهم است. اما فکر نمیکنید نفس
نگاه ابزاری به زنان خود عامل بزرگ برای نرسیدن زنان به جایگاه و وضعیت که حق شان
است باشد؟ این نگاه از کجا منشأ میگیرد و چه باید کرد؟
کوفی: با شما موافق هستم. تا زمانی که در دیدگاهها تغییر
نیاید در اجرات هم تغییر معنادار و موثر نمیآید. برای تغییر این نگاه، چند مسأله
مهم است:
یک. انسجام زنان؛
زنان باید انسجام درونی داشته باشند تا آنها بتوانند فشار لازم بالای رویکردی
ابزارپنداری زنان و صاحبان آن وارد کنند. زنان باید تواناییشان را ثابت کنند. در
ساختارهای سهم گسترده یابند. در بدنه اصلی حکومت حضور داشته باشند. نقش برجسته در
احزاب داشته باشند. وقت بحث حضور و سهم زنان در گفتوگوهای صلح مطرح شد. احزاب
نماینده زن نداشتند. در ریشهدارترین حزبها که توجه کنید چند زن محدود در سطح
رهبری آنهم به گونهای نمادین حضور دارند. مهمترین بستر طبیعی برای سیاست احزاب
است. وقت در حزبها جایگاه و نقش زنان نادیده گرفته شود. وضعیت تأسفبار میشود.
لذا زنان انسجام داشته باشند تا تاثیرگذار واقع شوند.
دوم؛ چون در شرایط
جنگ بودیم و هستیم. مردان جنگ کردند. خوشبختانه زنان در جنگ سهم نداشتند. جالب
بود وقت لیست هیأت مذاکره کننده با طالبان تهیه میشد. رهبر یک حزب را در صدر لیست
میآوردند. گفتم که اگر این حزب به انتخابات برود، شاید رأی بسیار اندک بگیرد. چرا
باید در صدر لیست بیاید. گفتند این حزب جنگ زیاد کرده است. اینجاست که نقش زنان
اندک پنداشته میشود. حتا برای مردان دیگر اندیش و مدنی نقشی لازم داده نمیشود.
چون هنوز سلاح به جای قلم، نظر و تفکر حرف نخست را میزند.
هرچند در بارهی حذف
نامتان از لیست نامزدان شورای ملی زیاد گفتید؛ چیزی مانده که به نیمرخ بگویید؟
ضمنن حذف نام شما به عنوان یک زن که همواره صدای بلند و اعتراضی داشته، چه تأثیری
میتواند بر زنان دیگر داشته باشد؟
کوفی: بله، چنان که گفتید؛ دلایل حذف نامم را به رسانهها
گفتهام. جالب است. یکی از روزها، خانمی که رای خوبی هم گرفته بود، اما متاسفانه اجازه
ندادند که به مجلس راه یابد. میدانید که مبنای انتخابات پارلمانی چه بود؟ وقتی که
در دفتر آمد. ابراز همدردی و گفت بیعدالتی شده، برای شان گفتم اگر من نیستم شماها
هستید. پاسخ آموزندهای دادند؛ گفت که نه خانم کوفی، من نمیتوانم صدای شما باشم.
وقتی که شما را توانستند که با این ارتباطات گسترده مردمیتان حذف کنند، هر کس
دیگری را میتوانند حذف کنند.
وقت صداهای اعتراضی
را خاموش میسازند، بیتردید در لایههای مختلف اجتماع تأثیرات منفی میگذارد. اما
خوشبختانه مردم در صحنه حضور دارند، رسانهها، شبکههای اجتماعی همه با قدرت حضور
دارند. از طریق رسانهها صدای مان را بلند میکنیم. اما برخی از افراد جایگاه را
قدرتمند و مهم میسازند. فکر میکنم که در چند دور قبلی یک تعداد وکیلها به
واقعیت توانسته بودند که یک توازن در مجلس ایجاد کنند. نهاد که میتوانست فساد را
نظارت کند، فساد را افشا کند و حتی ما وزیران را به شکل گروهی سلب اعتماد کردیم که
تصور نمیشد، حتی وزیرانی که از بسیاری ابعاد به من نزدیک بودند. ما از خطوطی که
برای خود ترسیم کرده بودیم، به خاطر منافع مردم و کشور گذشتیم. به اصطلاح نهادها
را خواستیم که مقتدر بسازیم. وقت اقتدار نهادها شود ضربهای محکمی به دموکراسی
است.
اما تلاش
کردندپارلمانی بسازند که بیشتر در خدمت حکومت باشند تا در خدمت مردم. همینروزها
موضوعهایی است که فکر میکنم پارلمان باید بسیار جدی بگیرد، اما وقتی که میبینم
هیچ کسی صدا بلند نمیکند، واقعن ناراحت میشوم، برای اینکه اگر هر کس وظیفهاش
را به درستی انجام بدهد، فکر میکنم بسیاری از مشکلات به راحتی حل میشود.
یعنی شما فکر میکنید
پارلمان کنونی، پارلمان حکومتی است؟ موارد که میگویید جدی پیگیری شود، کدامهاست؟
کوفی: وضعیت حکومتداری بدتر شده است. تفکیک وظایف رعایت نمیشود. بسیاری از مسؤولان
حکومتی میخواهند که تمام وظایف را خودشان انجام دهند. بدون اینکه سیستم را در
ادارهها فعال بسازند. یک آدم چندین کار را انجام میدهد. در حالیکه باید تفکیک
صلاحیتها صورت بگیرد. مثلن تغییر یک کود بودجوی به کود بودجوی دیگر، تنها از
صلاحیتهای پارلمان است. تقرریها و منفکیها خلاف قانون صورت میگیرد. بحث فساد
مالی و سیاسی از مهمترین مشکلات است. به دلیل رابطهها، ساختارها نادیده گرفته میشود.
تقرریها به اساس رابطهها صورت میگیرد. فقر بیداد میکند. افزایش میزان جرایم در
سراسر کشور، شما سطح جرایم را در کابل ببینید. فکر میکنم که همینقدرت یا در
پارلمان نیست یا برجسته نشده.
پارلمان فعلی باید
این موضوعات را جدی بگیرد. برای تمثیل صدای مردم جایگاه این خانه را حفظ کند. هنوز
مردم برای حل مشکلات شان به من رجوع میکنند. چون فکر میکنند که بعضی از شخصتها
در هرجا و هر موقع که باشد، میتوانند کاری برای شان کنند. وکلای فعلی هم این کار
را بکنند.
در بارهی صلح
گفتید. به نظر شما جایگاه زنان در گفتوگوهای صلح در کجاست؟ اگر این گفتوگوها نتیجه
بدهد، چه آینده و سرنوشتِ در انتظار زنان افغانستان است؟
کوفی: به گونه خلاصه، ممکن است دو سناریو اتفاق
بیافتد. یک سناریو مثبتاندیشانه است. فکر میشود توافقنامهی صلح با طالبان منجر
به ادامهی وضعیت فعلی و بهتر شدن آن میشود. سناریو دوم این است که طالبان از
موقف خود کنار نیایند و هم سیاسیون که در دولت افغانستان هستند بر بعضی موارد
تأکید کنند. این سناریو زمانی محتمل است که طالبان با قدرت وارد ساختارهای حکومتی
شوند. سناروی که نادرست به نظر میرسد. سناریوی سوم این است که همهی گروهها به
شمول زنان باید گفتوگوهای صلح سهم و نقش داشته باشند.
اما واقعیت این است
که زنان در شرایط حساسی قرار دارند. تنها با طالبان روبهرو نیستند. در داخل حکومت
افغانستان در میان احزاب سیاسی نیز باورهای ضد زن وجود دارد. این را زمانی درک
کردم که وقت روی طرح خامهی گفتگوهای صلح کار میکردیم. بنابراین؛ ما در میان دو
گروه افراطی گیر هستیم. یکی طالبان است و دیگری گروههای که از آدرس جمهوری اسلامیافغانستان
میروند و اکثرن مردان هستند. اینها از حضور زنان هراس دارند، فکر میکنند، سهم
گرفتن و قدرت یافتن زنان منجر به از دست دادن قدرت آنان میشود. لذا زنان
افغانستان به شدت نیازمند همکاری جامعهی جهانی و اتحاد میان خود هستند.
خانم کوفی موج تحول
چیست؟ چه تفاوتی با دیگر جریانها و احزاب سیاسی دارد؟
کوفی: در کل، احزاب در افغانستان جایگاه سیاسی و قانونی
خود را ندارند. قانون انتخابات برای احزاب هیچ جایگاه پیشبینی نکرده است. حتا رهبران
احزاب حین نامزد شدن به پارلمان، مستقل نامزد میشوند. بناان؛ فکر نمیکنم راه حل
افغانستان ساختن احزاب جدید باشد. دلیلی که موج تحول را ساختم که این بود که یک
ساختار متفاوت برای زنان و جوانان ایجاد شود. بستری باشد برای خواست و بلند کردن
صدای واقعی همه.
دلیل دوم؛ اکثریت
اعضای رهبری موج تحول را زنان تشکیل میدهد. متأسفانه هیچ زنی در افغانستان رهبری
حزبی را به عهده ندارد یا جرأت همچین کاری را نکرده است. میخواهیم که برنامههای
ما متفاوت باشد. با گرم شدن هوا گنگره حزب برگزار میشود.
افراد نخبه شامل
حزب شوند و خود نقش داشته باشند. برخلاف بعضی از احزاب که از خانواده خود هیچ
بیرون نمیشوند. میخواهیم که حزب فراگیر و همهشمول باشد.
آن چه که گفتید همهی
احزاب در ابتدا میگویند. آیا اقدامات برای متفاوت بودن انجام دادهاید؟
کوفی: بله، دو و سه مورد. یک؛ ۶۰ درصد از اعضای شورای رهبری، زنان است. دو؛ ما بیشتر بر کارهای اجتماعی
تمرکز داریم. تنها هدف ما به قدرت رسیدن چند عضو نیست. چند روز پیش اعضای موج تحول
کارزاری را علیه آزار و اذیت خیابانی دختران و پسران آغاز کردند که بسیار شایع شد.
تلاش ما این است که هرچند اما سهم کوچکی را که در آگاهیدهی، در شکلدهی پالیسیها،
در اعمال نفوذ برای اینکه زنان در قدرت باشند، در ایجاد بستری که مردان و زنان
صدای شان را بلند کنند، ساحهی کاری ما در همین راستاست. فکر میکنیم میتوانیم
موثر واقع شویم. چون هر کس باید میزان موثریت خود را بسنجد.
بانو کوف شما از
فعالیتهای اجتماعی حرف زدید. حتمن خبر دارید، فردی به نام مولوی مجیب الرحمن در
هرات با نصب بنرها علیه آزادیهای نیمبند زنان موضع گرفته است. زنان هرات از
وضعیت پیشآمده به شدت نگرانند. زیرا این اقدام برای شان مشکلات در شهر و بازار
خلق کرده است. موج تحول واکنشی نشان نداده است در این باره، چرا؟
متاسفانه در
افغانستان همینگونه بوده است که هنگامیکه میخواهند به قدرت برسند، از راه
فشار بیشتر بر زنان آغاز میکنند. افغانستان همین اکنون هم از بدترین کشورها
برای زنان است. وقتی که با آمارهای بین المللی مقایسه کنید به لحاظ مرگ و میر
مادران، سطح سواد، دسترسی به منابع مالی، آمارهای بسیار بدی داریم. نمیدانم دیگر
چقدر میخواهند زنان افغانستان را فشار دهند. زنان افغانستان چه دارند که میخواهند
ازشان بگیرند؟ کدام آزادی ها را دارند؟ کدام آزادیهای انسانی برای شان مهیا شده
که میخواهند همان را هم بگیرند؟ متاسفانه تندرویها مذهبی از قربانی گرفتن از
زنان آغاز شده است. من با شما موافق هستم که ما باید در بسیاری مواقع موضع داشته
باشیم. الحمدالله ما یک کشور مسلمان هستیم. میخواهیم که با یک اعتدال دینی پیش
برویم. من فکر میکنم که راست گرایی افراطی هم با شکست مواجه شد، که دوره طالبان
بود. حکومت چپگرایی افراطی قبلن هم با شکست مواجه شد. ما باید خط فکری-دینی میانه
را بگزینیم.
بانو کوفی! فکر نمیکنید
به سوی افراطگرایی دینی پیش میرویم، در حالی که نهادهای ما کمتر کاری در این
زمینه انجام دادهاند؟ نصاب تعلیمی کشور معیوب است. در مکتبها به جای سخن از علم
و دانش تبلیغهای دینی میشود. این وضعیت به کجا میانجامد؟
من با شما موافقم
که نصاب تعلیمی و تحصیلی ما مشکل دارد. ما میخواهیم که با وزارت معارف در این
بخش کار کنیم. نصاب ما بسیار نصاب جنگی و خشن است. بسیار کم شما پیدا میکنید که
در کتابی از یک زن تاریخی در افغانستان نام گرفته شده باشد. با یک کار بنیادی
ضرورت داریم. در زمان جهاد مدرسههای در بیرون از کشور ساخته و تبع آن در داخل
افغانستان نیز. پولهای هنگفتی در این مدارس مصرف شد، بیآنکه نظارتی صورت گیرد.
کسانی از این مدارس فارغ شدند که جامعه را به سوی سنتیشدن کشاندند. دینداری
میراثی شده است. کسی در این زمینه تحقیق و تلاشی نمیکند. درست است که اسلام را از
نسل به نسل قبول کردیم. اما نباید سبب این شود که افراطگرایی حاکم گردد و سبب
برهم زدن نظم اجتماعی شود